آروینآروین، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 17 روز سن داره

آروین من

آخرین پست سال 91

سبزه، ماهی قرمز و عروسک حاجی فیروز رو خریدین. پدر و پسر حسابی ذوق نوروز رو دارین. خریدهاتون به همراه شادیتون رسما بوی نوروز رو میاره تو خونه. جشنی که من عاشقشم.  از سه هفته پیش و با جوونه زدن سیب زمینی هام بهار اومدنش رو اعلام کرد. انگار همه چی داره جوونه می زنه و نو می شه و تو امسال انگار برای اولین بار داری دقیقا معنی نوروز رو می فهمی.  سال های پیش یا خیلی کوچیک بودی یا ما توی سفر بودیم. پارسال هم کنار مقبره فردوسی بزرگ سال رو نو کردیم.  اما امسال با هر کار و خونه تکونی من تو می پرسی پس کی عید میاد؟ تمام چراغهای خونه رو خاموش می کنی و می ری پشت پنجره که به قول خودت آتیش بازی ببینی. بچه تو چرا از تاریکی نمی ترسی؟ ولی من...
26 فروردين 1392

خصلت مادرانه

نمی دونم این خصوصیت منه یا خصلت همه مادراست که تا قبل از وقوع حادثه و وضعیت اورژانس مثل اسفند روی آتیش جلز ولز می کنن تا نذارن بدترین حالت اتفاق بیفته ولی زمانی که دیگه اتفاق افتاد خونسرد خونسرد می شن. من همیشه اینطوریم. مثل ساعت 12 شب چهارشنبه 8ام فروردین که داشتم با آرامش یه ماشین اسباب بازی، یه کتاب شیمو که خیلی دوست داری، یه دست لباس زیر و رو و یه لیوان آب خوری می ذاشتم توی بزرگترین کیفم و خودم رو برای بیمارستان، سرم و ... آماده می کردم در حالی که بابا داره با استرس تمام همسایه ها رو هول می کنه که زودتر ماشینشون رو از جلوی ماشین ما بردارن و ... اونقدر که اونا هم ترسیدن و بالاخره تنها چیزی که باید همراهش می آورد یعنی موبایلش که شماره دک...
10 فروردين 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آروین من می باشد